عشق مکتب

حوزه علمیه الزهرا (سلام الله علیه) کازرون
  • خانه 
  • صیاصت های  غلط 
  • تماس  
  • ورود 

خودم

08 شهریور 1396 توسط الهام

خود را همان گونه که هستی بشناس.

بی هیچ ایده آلی…

بی هیچ قضاوتی…

بی هیچ سرزنشی…

به اعماق وجود خود برو، بی آنکه بخواهی کسی دیگر باشی یا تظاهر کنی.

زیرا تنها در آن صورت است که خودت را خواهی شناخت.

خودت را کشف کن، نه بر اساس الگوی دیگران بلکه همانطور که هستی.

حقیقت را در نهایت عریانیش کشف کن.

در چنین اصالتی تمام، “شاهد” باش.

آنگاه کیفیت زندگی ات به کل دگرگون می شود.

کیفیت آرامش، شکوفایی در قرار و آسودگی است

 نظر دهید »

ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻠﺐِ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ

04 شهریور 1396 توسط الهام

هیچکس ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ.هیچڪس ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮه نکنیم ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ. ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ، ﻣﻬﻨﺪﺱ یا ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ، ﺭﻓﺘﮕﺮ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ. ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ، ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ گِل ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏِ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ.با دیگران مانند گل برخورد کنید . ﺻﻮﺭﺕِ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ، ﭘﻮﺳﺖِ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ، ﺍﻧﺪﺍﻡِ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ، و ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ شد 

 نظر دهید »

حجاب 

03 شهریور 1396 توسط الهام

همه ی جهان حجاب دارد:

کره زمین دارای پوشش است…

میوه های تر وتازه دارای پوشش اند…

شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود…

قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود. سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود و در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛  اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند!!

بانو! این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام…!چادرت را در آغوش بگیر ،و بگو برایت روضه بخواند.همه را از نزدیک دیده است..

 نظر دهید »

آدمها

30 مرداد 1396 توسط الهام

آدم ها آنقدرها که جدی می نویسند خشک و عبوس نیستند،آنقدرها که بذله گویی می کنند شاد و خندان نیستند،آنقدرها که در نوشته ها قربان صدقه هم میروند دل بسته نیستند،آنقدرها که شکایت می کنند ناراضی نیستند،آدم ها آنقدرها که کتاب میخرند کتابخوان نیستند،آنقدرها که پرده دری می کنند بی حیا نیستند،آدم ها آنقدرها که پرت و پلا می گویند کم شعور نیستند،آنقدرها که حرف های زیبا می زنند پاک و منزه نیستند،،  آنقدرها که دشمنانشان می گویند پلید نیستند،آنقدرها که دوستانشان تعریف می کنند دوست داشتنی نیستند.کار دارد شناختن آدم ها،،، به این آسانیها نیست

 نظر دهید »

اندکی تفکر 

28 مرداد 1396 توسط الهام

بعدها وقتی موهای جو گندمی ات  را از پیشانی ات کنار میزنی و قرص های رنگارنگت را به ضرب آب پایین میدهی وقتی با کسی که عادت کرده ای به بودنش کنار شومینه ی رنگ و رو رفته ی خانه مینشینی و به جای دوستت دارم، از پادردت شکایت میکنی.وقتی برای بار هزارم سریالی را تماشا میکنی وقتی دیگر  فرقی نمیکند موهایت سپید باشند یا بلوند! نسکافه ای باشد یا هر رنگ دیگری! وقتی پسر بزرگترت روز مادر برایت صندلی نماز می آورد  متوجه خواهی شد که زندگی آنقدر ها ارزش نداشت که برای آرزو هایت تلاش نکنی! به زودی وارد روزمرگی هایت خواهی شد به زودی وارد روزی میشوی که آرام و ساکت روی صندلی چوبی قدیمی جهیزیه ات رو به روی پنجره ی خانه نشسته ای و چای مینوشی و همسرت طبق معمول مشغول غر و لند هایش ست! به زودی متوجه خواهی شد که چه کلاه بزرگی سرت گذاشت این زندگی! که هرروزت را به بهانه ی روز بهتر از تو ربود و تو چه ساده لوح بودی که حرفش را باور کردی! زندگی تو همین امروز است همین ساعت کاری که دوست داری انجام بده! “دوستت دارم” را به هرکس که لازم است بگو هر از گاهی را با دوستانت بگذران،فارغ از هر فکر سفر کن…!بعد تر ها متوجه خواهی شد اما زندگی ات را همین امروز زندگی کن!

 نظر دهید »

ما آدم ها استادِ قضاوت کردنِ دیگرانیم

25 مرداد 1396 توسط الهام

جواب ندادنِ پیام را مغرور بودنشان تلقی میکنیم و زود جواب دادن ها را هم میگذاریم به پایِ بیکار بودن…! به کسی که با همه گرم میگیرد انگِ بیش از حد آزاد بودن میزنیم و کسی که حریمش را حفظ میکند متهم میکنیم به گوشه گیر بودن…! كسي كه عكس از بیرون رفتن و خوش گذرانی مي گذارد  اسمش میشود  خوشگذران نمايشي ،و اگر تفریح هایمان را برای خودمان نگه داریم میشویم بیچاره و افسرده ….!زیاد که بخندیم میشویم بی غم و ناراحتی مان  را که بروز بدهیم میشویم تو هم که همیشه حالت بد است…! ما آدمها تکلیفمان با خودمان معلوم نیست، اصلا ملاک برای خوب و بد بودن آدم ها نداریم انگار.بعد با همین ملاک های نصفه نیمه که هر روز هم عوضشان میکنیم می افتیم به جان آدمها و اندازه گیری و برچسب زدن به آنها.

 نظر دهید »

من و تو 

21 مرداد 1396 توسط الهام

چادرے ام.

تافتہ اے جدا بافتہ ڪہ نیستم!

رهبریّتم این را فرمود:

نقص او ظاهر است.

نقصهاى این حقیر باطن…

بہ تبعیت از او،من هم…

ایضاََ نقص او ظاهر…

ایضاََ نقص من باطن..!

چادرے ام..

قاضے دادگاہ براے محاڪمہ ے تو ڪہ نیستم!

من خانم وڪیل مدافع ام…

بہ نفعت،چادر بر سر میگذارم…

امنیت خانوادہ ات را زیر لوایش حفظ میدارم!

چادرے ام…

بازیڪن خط حملہ بہ تو ڪہ نیستم! 

نیروے خودیم! توپ گل را پاس میدهم بہ تو…

تا خدا برایت ڪف بزند و بگوید چندبار احسنت بانو بہ تو..

چادرے ام…

نہ خانوم بالا سر ڪہ شدہ آقا بالاسرے دیگر براے تو!

چشم در چشم،دست در دست…

با صدایے نرم،با طرح یڪ لبخند…

چند ڪلام خواهرانهایے من با گلم دارم!

چادریم اما..

چادر حائل من و تو ڪہ نیست..

بوقتش حتے من و تو را میڪند یڪ ما..

همان زمان ڪہ سردت شد..

لرزیدے بہ خودت و ڪردے، با دهان توے دستت:ها

میڪشم روے جفتمان چادر..

از خدا بعید نیست خواهر جان..

مثلا نمڪ گیر شدن..!

مثلا ماندن تو  با چادر..!

 1 نظر

نکته

18 مرداد 1396 توسط الهام

سعی کنیم در جای

درست قرار بگیریم

نه در هر جای خالی موجود

 1 نظر

صرفا جهت اصلاع

18 مرداد 1396 توسط الهام

وقتی این نوع عکسها رو به عنوان تبلیغ حجاب و عفاف میبینم یاد یک جریان میوفتم که آقای شفیعی کدکنی از آقای ابتهاج نقل میکند. میگوید: ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ او را در ﻗﺒﺮ بگذارند، ﭼﯿﺰﯼ ﺣﺪﻭﺩ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﻭ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﺗﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ، در ﮐﻒ ﻗﺒﺮ ریختند. ﺍﺯ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ داشت ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭا ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﺍﺩ، ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ: ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺭﺳﻤﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: در ﺭﺳﺎﻟﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ مستحب است ﻭ ﻣﺎ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎیماﻥ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭا ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪهیم. ابتهاج ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻌﺠﺐ ﺁﻭﺭ ﺑﻮﺩ، ﺳﺮﯾﻊ ﮔﺸﺘﻢ یک ﺭﺳﺎﻟﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﻃﺮﻑ، به او ﮔﻔﺘﻢ: ﮐﺠﺎیش ﻧﻮﺷﺘﻪ؟ ﻃﺮﻑ ﻫﻢ ﺑﺨﺶ ﺁﯾﯿﻦ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﯿﺖ را ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻣﺎ. ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ” ﮐﻒ ﻗﺒﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ”.  ️ این حجاب به خودی خود ممکن است مشکل شرعی نداشته باشد! اما یک نوع جلب توجه و خودنمایی نامطلوب دارد که با تبلیغ حجاب سازگار نیست . و این نفهمیدن مغز معنای حجاب است، یعنی همان فرق پِهِن_تر و پَهن_تر است. خوب دقت کنید! در محدوده حلال دین نباید سختگیر بود و همه را با یک خط کش راند و اگر این کارها برای تبلیغ دین نبود ، بلکه دوست داشتند عکس بگذارند، حرفی نبود. من هم میگفتم سخت نگیریم ، سلایق مختلف است ، میخواهد چنین بپوشد ، در بسیاری از موارد هم حلال است … اما اگر با کپشن و تبلیغ حجاب و دین این عکس ها را نمایش میدهند، باید سختگیری بیشتری کرد

پ.ن:عکس صرفا برای گوشزد کردنِ این مشکل هست ک انگار داره بین خانمای محجبه همه گیر میشود

 نظر دهید »

تهاجم فرهنگی 

15 مرداد 1396 توسط الهام

شاید ۲۰ سال پیش ڪسے بہ مخیله‌اش هم نمے رسید روزے در خیابانهاے شهر، دخترانے را مشاهدہ ڪند ڪہ آن سالها مردم شاید آنها را در سالن هاے عروسے هم نمے دیدند.  دخترانے بزڪ ڪردہ با موهاے پف ڪردہ و بیرون ریختہ و مانتوهایے ڪوتاہ و تنگ و شلوارهایے تنگتر! این روند ۲۰ سال طول ڪشید تا بہ اینجا رسید. استعمار و استڪبار صبر و حوصلہ زیادے دارد، بر عڪس بعضے از ماها، اولین ڪار، گرفتن چادر بود از زنان ما گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب ڪنے بہ جایے بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوے گشاد و مقنعہ بزرگ پوشید و با حجاب بود.حرف قابل قبولے بود؛ ڪسے نمی‌تواست بہ این حرف اعتراض ڪند، حتے اهالے مذهب.  گام دوم، گرفتن مقنعہ بود،می‌شود روسرے بزرگ سر ڪرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ مے آید روسری‌هایے بود با ضلع بیشتر از یڪ متر ڪہ تا ڪمر خانمها هم می‌رسید.خوب البتہ روسرے مثل مقنعہ نبود گاهے مو بیرون می‌زد، در فیلمهاے سینمایے هے مدل گذاشتن، زن هاے هنرپیشہ مدل شدن و بہ تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد می‌گرفتند. چشم هاے ما متوجّہ این آب رفتن نمے شد و آنقدر ڪم ڪم این ڪار را ڪردند ڪہ چشم ما عادت می‌ڪرد. مانند بچه‌اے ڪہ جلوے چشم پدر و مادرش بزرگ می‌شود و قد می‌ڪشد و والدینش حس نمی‌ڪنند اما دیگران ڪہ ڪمتر او را می‌بینند و چشمانشان عادت نڪردہ، متوجہ رشد هفتگے او می‌شوند.ما عادت ڪردیم بہ روسری‌هایے ڪہ هر روز آب می‌رفت و تبدیل شد بہ نوارے باریڪ و بعضا تورے، مانتوهایے ڪہ شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو بہ هر حال ڪم ڪم ڪار بہ این جا ڪشید و مدام گفتند بی‌حجابے معضل فرهنگے است، براے حل آن باید ڪار فرهنگے ڪرد.سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و ڪار فرهنگے در زمینہ عفت و حجاب مشاهدہ نشد. برعڪسش، فراوان ڪار‌هاے ضد فرهنگ در ڪوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهاے سینمایے و مجلات و برنامه‌هاے عمومے یافت می‌شد. امسال هم مد پوشش خانمها تغییر ڪردہ است، پوشیدن ساق شلوارے (ساپورت) بہ جاے شلوار یعنے دیگر شلوار جین تنگ هم نہ! ساق شلوارے! و بدون تردید در یڪے دو سال آیندہ این ڪنار مے رود و برخے را ….. یعنے پس از آنڪہ چادر، مقنعہ، مانتو و روسرے از زنان گرفتہ شد، حالا رفته‌اند سراغ شلوار! چشمهاے ما هنوز عادت نڪرده‌اند . اگر بہ این هم عادت ڪنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسرے در انتظار این ساپورت هم هست.خدایے نڪردہ اینها هم روز بہ روز نازڪتر و ڪوتاهتر می‌شود و ما عادت می‌ڪنیم آن وقت نمی‌دانم بعدش سراغ چہ خواهند رفت.

 نظر دهید »

زندگی زیباست 

13 مرداد 1396 توسط الهام

گفته بودم زندگی زیباست ،آسمان باز ،آفتاب زر ،باغ‌های گل ،دشت‌های بی در و پیکر ،سر برون آوردن گل از درون برف ،تاب نرم رقص ماهی در بلور آب، بوی عطر خاک باران خورده در کهسار ،خواب گندمزارها در چشمه‌ی مهتاب، آمدن، رفتن، دویدن ،عشـــق ورزیدن، در غم انسان نشستن ،یا شب برفی، پیش آتش‌ها نشستن ،دل به رویاهای دامن‌گیر و گرم شعله بستن ،آری آری زندگی زیباست، زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست ،گر بیفروزیش رقص شعله‌اش در هر کران پیداست، ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست

 2 نظر

من چه طوری خدا رو میخوام 

12 مرداد 1396 توسط الهام

برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه 

برایش روزه بگیری یا نه فرقی ندارد چقدر برای عزیزانش ضجه زده باشی اما اینها برای من و تو فرق می کند .و این فرق زمانی شروع شد که من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم ،من گفتم من با ایمان ترم تو گفتی من! و فراموش کردیم که خدای هر دویمان یکی ست فقط راه اتصالمان به او فرق دارد.به راه های اتصالی یکدیگر به خدا دست نزنیم .اجازه بدهیم هر کس به گونه ی خودش به خدایش وصل شود نه به شیوه ما .خداوند عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت

 نظر دهید »

پدر و مادرم

12 مرداد 1396 توسط الهام

بزرگ شدیم و فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!

بزرگ شدیم  و فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!

بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست! و دیگر کسی دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت! 

بزرگ تر  شدیم و فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛ بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند…!

خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود، غضبش عشق بود، و تنبیه اش عشق!

و خیلی بزرگتر شدیم تا فهمیدیم همان اندازه که لبخند پدر زیباست، انحنای قامت او غم انگیز است!

 نظر دهید »

خانه دلت آباد 

09 مرداد 1396 توسط الهام

خانه ات که اجاره ای باشد …

دائم به کودکت می گویی :

میخ نکوب،روی دیوارها نقاشی نکش و مراقب خانه باش.. 

اما اینهمه مراقبت برای چیست ؟!

چون خانه مال تو نیست، مال صاحبخانه ست .چون این خانه دست تو امانت ‌است …

 خانه ی دلت چطور !؟

خانه ی دل تمامش مال خداست در خانه ی خدا  نقش گناه کشیدن و میخ گناه کوبیدن ممنوع …

 نظر دهید »

حکایت

06 مرداد 1396 توسط الهام

ابوالحسن خرقانی می گوید؛

جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد!

مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم 

تا به او نخورد!

او گفت: ای شیخ! خدا می داند که فردا حال ما چه خواهد شد!

مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود می 

رفت، به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نلغزی!

گفت: من بلغزم باکی نیست، به هوش باش تو نلغزی ای 

شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید…!

کودکی دیدم که چراغی در دست داشت

گفتم: این روشنایی را از کجا آورده ای؟

کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو 

که شیخ این شهری بگو که این روشنایی کجا رفت ؟

زنی بسیار زیبارو که در حال خشم از شوهرش شکایت میکرد!

گفتم: اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!

گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بی خود 

شده ام که از خویش خبرم نیست، تو چگونه غرق محبت 

خالقی، که از نگاهی بیم داری….؟!

 نظر دهید »

چادری های پوشالی

06 مرداد 1396 توسط الهام


یک عده آدم ها نون به نرخ روز خور هستن، ظاهرشان با باطنشان متفاوت هست!!

مثل خیلی از باشلوارهایی که ظاهرا شلوار دارند ولی قلبا نه!!

یا مانتوهایی که مانتو دارند ولی واقعا نه!!

یا چادری هایی که چادر دارند ولی باطنا نه!!

یا رانندگانی که جلو پلیس قانون را رعایت می کنند ولی شخصا نه!!

یا سلبریتی هایی که جلو دوربین خودشون خوب نشون میدن ولی واقعا نه!!

یا خانمایی که بیرون خودشون خوشگل نشون میدن ولی حقیقتا نه!!

یا کسانی که دم از حقوق دیگران میزنن ولی به خودشون میرسه تو صف میزنن!!

یا عده ای که دم از آزادی و حقوق بشر می زنند ولی حقیقتا نه!!

ماهم به این دسته آدم ها می گوییم بی هویت یا دو زیست ریاکار!! میخواهد شلواری باشد، مانتویی یا چادری فرقی نمی کند!! به نظر ما این دسته آدم ها دچار مرض روحی هستن بنام صفت پست ریاکاری یا خودنمایی که در همه نوع آدم ها با هر نوع سلیقه و گرایشی و در همه جای دنیا وجود دارد. ما از این دسته آدم های ریاکار خودنما بیزاری می جوییم!! اما به نظر شما کیا بیشتر خودنمایی می کند یعنی خودشونو جور دیگر نشان می دهد: محجبه ها یا بدحجاب ها

پ ن: خداوند در قرآن کریم در سوره ماعون می فرماید: “فویلٌ للمصلّین، الّذینهم عن صلوتهم ساهون، الّذینهم یراؤن” یعنی وای بر نمازگزاران، آنان که در نمازشان مسامحه می کنند، آنان که ریاکارند. در واقع این گروه نماز و دیگر اعمال نیکوی خود را جهت تغییر دید مردم انجام می دهند و هر گاه که دور از چشم مردم باشند از انجام این اعمال کوتاهی کرده و به کارهای زشت خود ادامه می دهند.

 نظر دهید »

مناجات 

05 مرداد 1396 توسط الهام

ما گره خورده به گیسوی حسینیم فقط

در کمند خم ابروی حسینیم فقط
هر که با هر چه که مست است خودش می داند

ما که مست رخ خوشبوی حسینیم فقط
به دم حضرت عیسی چه نیاز است که ما

همگی زنده به یک هوی حسینیم فقط
این حسینیه دل وقف غم ارباب است

همه مداح و ثناگوی حسینیم فقط
بر در میکده از روی نیاز آمده ایم

در پی باده مینوی حسینیم فقط
هر کسی هست گرفتار رخ دلبر خویش

ما گرفتار گل روی حسینیم فقط
«کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود»

ما مسلمان شده ی کوی حسینیم فق

اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

داستان 

05 مرداد 1396 توسط الهام

یک ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﻭﮐﻮﺯه ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ از آنها ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺯﻩ ﻫﺎ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺷﺖ وﺩﯾﮕﺮی ﺑﯽ ﻋﯿﺐ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ.

ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺯﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﺯﻩ ﻫﺎ ، ﺭﺍﻩ ﺩﺭﺍﺯ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﯿﻤﻮﺩ ، ﺁﺏ ﺍﺯ ﮐﻮﺯﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺷﺖ ﭼﮑﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺯﻣﺎنیﮐﻪ ﺯﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪ ، ﮐﻮﺯﻩ ﻧﯿﻤﻪ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ.

ﮐﻮﺯﮤ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﮎ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ می بالید

ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻮﺯﮤ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﺑﻪ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﺷﺮﻣﺴﺎﺭﻡ . ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﺎﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ، ﺳﺒﺐ ﻧﺸﺖ ﺁﺏ میﺷﻮﺩ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ میرﺳﯽ ،من ﻧﯿﻤﻪ ﭘﺮ ﻫﺴﺘﻢ.

ﭘﯿﺮ ﺯﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭﺑﻪ ﮐﻮﺯﮤ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺭﮔﻔﺖ :

ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻫﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍینﺳﻮﯼ ﺭﺍﻩ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ؟ ولی ﺩﺭ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﻠﯽ ﻧیست.

ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﻧﻘﺺ ﺗﻮ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩﻡ ، ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺨﻢ ﮔﻞ ﮐﺎﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﺏ ﺑﺪﻫﯽ.

ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﯾﻦ ﮔﻞ ﻫﺎ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﺋﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﮥ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﯾﺎﻓﺖ.

همهء ما کاستیهایی داریم ولی با نگرش درست همین کاستیها میتواند باعث رشدمان شود.

پس اگر بافکر پیش رویم هیچوقت غمگین نمی شویم 

 نظر دهید »

فرار از مرگ 

05 مرداد 1396 توسط الهام

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺍﻣﺮﻭﺯ

ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ . ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ

ﻧﯿﺴﺘﻢ !

ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ:ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ

ﺍﺳﺖ ..

ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺏ،ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ

ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .

ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ :” ﺣﺘﻤﺎ .”

ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ

ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ ..

ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ..

ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ

ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .

ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ

ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ

ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ .

ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ

ﺍﻧﺪ ،ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻼﺵ

ﮐﻨﯽ ،ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ …

ﮐﻼﻍ ﻭﻃﻮﻃﯽ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺯﺷﺖ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ . ﻃﻮﻃﯽ

ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩ ﻭﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻍ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ

ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻃﻮﻃﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺍﺳﺖ ﻭﮐﻼﻍ

ﺁﺯﺍﺩ …

ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮﮔﺰ

ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﻮﯼ!

ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﮕﻮ ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍ؟

 نظر دهید »

اگه یه روز خدا بهم یه دختر داد ....

04 مرداد 1396 توسط الهام

اگه یه روز خدا بهم یه دختر داد…

عمرم صرفش میکنم تا یادش بدم که

اوج زنونگی کنیز حضرت زهرا بودنه

نه لباسای خوشگل پوشیدن برا نامحرم

نه نگاه کردن به نامحرم…

بهش یاد میدم از همون روز اول چادر سرش کنه و زیباییش رو به همه نشون نده

ولی تو خونه موهاشو خوشگل میبندم و لباش خوشگل تنش میکنم تا بدونه جلو محارمش باید خوشگل بگرده …

بهش یاد میدم که خودشو پاک نگه داره

بهش یاد میدم هیچوقت با نامحرم شوخی نکنه…

اگه یه روز دختر دار شدم

یه جوری تربیتش میکنم که لایق کنیزی امام زمانش باشه…

بهش یاد میدم که مثل حضرت رقیه عاشق باباش باشه

عاشق بهترین مرد زندگی…

بهش میگم که خیلی دوستش دارم تا محبت رو از نامحرم ها گدایی نکنه…

بهش میگم تا بدونه همیشه خدا کنارشه 

تا همیشه پــــــــــاڪ بمونه

 نظر دهید »

۱۰ سوالی که خدا از تو نخواهد پرسید ؟

04 مرداد 1396 توسط الهام

۱_خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود, بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟

۲_خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباسهایی در کمد داشتی, بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟

۳_خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود, بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتی؟

۴_خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی میکردی, بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟

۵_خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی, بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟

۶_خداوند از تو نخواهد پرسید میزان درآمد تو چقدر بود, بلکه از تو خواهد پرسید آیا فقیری را دستگیری نمودی؟

۷_خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود, بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار آن بودی وآن را به بهترین نحو انجام دادی؟

۸_ خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار میشدی, بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

۹_خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی, بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد.

۱۰_خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی, بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی میکردی!

 نظر دهید »

نامه ای به دخترم

03 مرداد 1396 توسط الهام


​بسم الله الرحمن الرحیم 

اگر خداوند روزی مرا مورد لطف خود قرار دهد و دختری به من عطا کند این گونه برای فرشته ام نامه مینویسم .

بگذار تا دیر نشده از همین اول برایت بگویم: مادری داری که کلی حرف روی دلش مانده و همیشه وقتی پای قلم به دست گرفتن به میان می آید، از زمین تا آسمان را به هم می دوزد تا حرف هایش را در گلو مچاله نکند. 

آخر می دانی؟ خیلی چیزهای این دنیا برایم یا علامت سوالی بزرگ بوده است که قلابش را به جانم انداخته و یا علامت تعجبی که نقطه اش روی سرم سنگینی می کند..

دخترم این دنیا زیبایی کم ندارد، اما باید طوری آنها را پیدا کنی که وقتی در مسیر، به آینه نگاه می اندازی چشمانت کلی بغض و حرفِ درگوشی برایت نداشته باشد. و دست آخر نخواهی یک لبخند تحویل آینه دهی و یک آه پررنگ بکشی..

دخترم در طول زندگی زمانی پیش می آید که کسانی حق ت را می خورند، زخم ت می زنند، دردت می آورند.
آن لحظه فراموش نکن که خدا، در یک قدمی ات ایستاده، به صورتشان نگاهی می اندازد و یک پوزخند می زند و در گوش ت می گوید: قدرت آنها در برابر قدرت بی انتهای من، دوده ای است در برابر آتش..

ولی فراموش نکن تنها زمانی خدایت از تو حمایت می کند، که با او دوست باشی..

دخترم دوستت دارم دخترم به توزندگی را خواهم اموخت اما خودت بهتر ازمن بیاموز درست زندگی کردن را بیاموز اگر دلت شکست اشک درمانش خواهد بود، اگر ترسیدی توکل به معبودت درمانت میشود دخترم بیاموز که مهربانی دلیل نمیخواهد اما به کدام انسان مهر ورزیدن حتما دلیل میخواهد .با کدام پرنده پریدن فکر میخواهد دخترم عشق منطق نمی شناسد اما چگونه عاشق باشی دلیل میخواهد دخترم دنبال نام نباش که مهربانی به مهربانترین مخلوقات خدا ترا نامی خواهد کرد دخترم ترا نامی نیک نهادم و دوست دارم که تو را درخوش نامترین مردم در نزد خدا ببینم هرچند اگر آن زمان در کنارت نباشم اما در آسمان خدا تو را نظاره خواهم کرد دخترم خوب باش بادلیل وگاهی بی دلیل دخترم فکر خوب بزرگترین نعمت است پس فکرت رابساز سپس دلت را اندیشه هایت را ، گفتارت از فکرت سرچشمه میگیرد خودش درست خواهد شد دخترم دوستت دارم تو هم دخترت را دوست بدار ازعمق وجودت از دلت از قلبت از اندیشه ات زیرا دختران تو فرداها را خواهند ساخت اندیشه هایت رفتارت را میسازند پس دختر خوبم اگر روزی اندیشه ات مسموم شد بترس …

 نظر دهید »

دخترانه

02 مرداد 1396 توسط الهام

مرغ دلم راهی قم می‌شود‌

در حرم امن تو گم می‌شود

عمه سادات سلام علیک

روح عبادات سلام علیک

میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک باد.

 نظر دهید »

دخترانه 

02 مرداد 1396 توسط الهام


‏مادری به دخترش گفت مواظب باش وقتی راه میری قدمهات روکجا میذاری دخترش گفت شما مواظب باشین قدمهاتون رو کجا میذارید من پا جای پای شما می ذارم

 نظر دهید »

چادری ها فرشته اند

02 مرداد 1396 توسط الهام

سنجاق کرده اند

حیا را

عفت را

مهربانی را

عشقرا

صفا را

ایمان را

ویک عالم چیز دیگررابه چادرت

براےهمین است که اینچنین،سنگین وباوقار راه میروی

 نظر دهید »

زندگی فقط در رسیدن به هدف خلاصه نشده

30 تیر 1396 توسط الهام

ثانيه به ثانيه عمر را با لذت سپری کن 

در هر کار و هر حال کار، تفريح ،رانندگی ،آموختن، مطالعه، آشپزی،نظافت، خوردن و آشاميدن، عشق ورزی، حرف زدن، سکوت و تفکر، رابطه، نيايش و…. 

زندگی فقط در رسيدن به هدف خلاصه نشده 

تو به اشتباه اينگونه می انديشی:

درسم تمام شود راحت شوم!

غذايم را بپزم راحت شوم!

اتاقم را تميز کنم راحت شوم!

بالاخره رسيدم…. راحت شدم!

اوه چه پروژه ای… تمام شود راحت شوم!

تمام شود که چه شود؟

مادامی که زنده هستيم و زندگی ميکنم هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه آغاز فعاليتی ديگر است … 
? پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک ربات فقط به انجام دادن بپردازيم به تمام شدن و فارغ شدن…. 

?حتی هنگاميکه دستها را ميشوييم نيز ميتوانيم بالذت اينکار را انجام دهيم

يکبار امتحان کنيد

آب چه زيبا آرام پوست دستتان را نوازش ميکند

به آب نگاه کنيد و لذت ببريد

وآنجاست که احساس خوب زندگی کم کم به سراغتان ميايد… 

لذت باعث قدرتمند شدن ميشود به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس ميشود… 

لذت بردن هدف زندگی است

تا ميتوانی همه کارها و فعاليت ها را با لذت همراه کن… 

حتی نفس کشيدن که کمترين فعاليت توست

 نظر دهید »

انتخاب با خود توست ...

26 تیر 1396 توسط الهام

عمر عقاب ۷۰ سال است ولی به ۴۰ که رسید چنگال هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد..نوک تیزش کند و بلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است.آنگاه عقاب است و دوراهی:

  –> بمـیرد یـــــا دوباره متولد شود<–
ولی چگونه؟؟
عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر میماند تا نوکی جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکَند تا چنگال نو درآید. و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند.

این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند.
برای زیستن باید تغییر کرد.
عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد.

      —> انتخاب با خودِ توست…! <—
⭕️ @gilasmilas ⭕️

 نظر دهید »

آدمها رو تو عصبانیت بشناسید 

26 تیر 1396 توسط الهام

اینکه میگن “تو عصبانیت حلوا خیرات نمی کنند” همش برای توجیه کردن حرفاییه که اون موقع زدن و موقعیتشون به خطر افتاده…

آدما توی عصبانیت حرفایی رو میزنن که همیشه بهشون فکر کردن…

حرفایی که اعتقادشونه…

حرفایی که باورشون دارن…

اگر کسی حتی توی عصبانیت وسط داد و بیدادهاش هنوزم حرفاش بوی دوست داشتن می داد…

اون آدم از ته قلبش شما رو دوست داره! 

مراقب این آدما باشین… از دستشون ندید!

 نظر دهید »

منتظران عشق 

18 تیر 1396 توسط الهام


یـــاابـاعبــداللـه علیه السلام

چشمی که دریا میشود شبهای جمعه

محبوب زهرا میشود شبهای جمعه

توبه همان اشک است با اشکی که دارم

این نامه امضا میشود شبهای جمعه

 1 نظر

بهانه

10 تیر 1396 توسط الهام


آدمیزاد موجود عجیبی است برای هدایتش ۱۲۴۰۰۰ پیامبر کفایت نکرد اما برای گمراه کردنش یک #شیطان کافی بود!!

 نظر دهید »

بهانه

01 تیر 1396 توسط الهام

خدا مرحم تمام دردهاست

هرچه عمق خراشهای وجودت بیشتر باشد

خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای میگیرد . . .

او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را می‌خواند

اگر هیچکس نیست، خدا که هست . . .

و دریایی غرق نمی کند “موسی” را

مادری،کودک دلبندش را به دست موجهای خروشان “نیل” می سپارد

تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش

دیگری را برادرانش به چاه می اندازند

سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

مکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند

 اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد ، نمی توانند

او که یگانه تکیه گاه من و توست

 نظر دهید »

بهانه 

17 بهمن 1395 توسط الهام


این قدر نرگس ها را بو نکنیم

شاخه ی نحیف را سو سو نکنیم

قشنگ اند فقط نگاهش بکنیم

غنچه های گل  را تو در تو نکنیم

خمار می شوند در نطر روزگارمان

عیب گل ها خار است رو نکنیم!

عطری که می وزد همره نسیم صبح

با خشمِ روی خود بدخو نکنیم

انگار سِحر می شویم با نگاه شان

سبزند کاش چشم شان  جادو نکنیم

 نظر دهید »

بهانه

18 دی 1395 توسط الهام


هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس

‏بر دیگری برتری ندارد

مگر به فهم و شعور

‏مگر به درک و ادب

مهربانان

‏این قدرت تو نیست

‏این انسانیت است

 3 نظر
18 دی 1395 توسط الهام


به دنبال خدانبایدخیلی دورهاراگشت

همین مهربانی های زلال

دوست داشتنهای خالص

همین که از عطرگلی مست شوی

همین چیزهای ساده پله های خانه ی

خداست.

 1 نظر

بهانه 

09 دی 1395 توسط الهام

????

دستهایم انقدر بزرگ نیست

که چرخ دنیا را به کامتان بچرخانم

اما یکی هست که بر همه چیز تواناست

از او تمنای لحظه های زیبا برایتان دارم ????

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

عشق مکتب

بسم الله الرحمن الرحیم ای ﺯﺩاﻳﻨﺪﻩ اﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻏﻢ اﻯ ﺭﺣﻤﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺩﻭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻟﺶ ﺩﺭﻭﺩ ﻓﺮﺳﺖ ﻭ اﻧﺪﻭﻩ ﻣﺮا ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺳﺎﺯ ﻭ ﻏﻢ ﺩﻟﻢ ﺭا ﺑﺰﺩاﻯ اﻯ ﻳﮕﺎﻧﻪ اﻯ ﻳﻜﺘﺎ اﻯ ﺑﻰ ﻧﻴﺎﺯ اﻯ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻧﺰاﺩﻩ اﻯ ﻭ ﺯاﺋﻴﺪﻩ ﻧﺸﺪﻩ اﻯ ﻭ ﻛﺴﻰ ﻫﻤﺘﺎﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺮا ﺣﻔﻆ ﻛﻦ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﻛﻰ ﺁﺭ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻳﻢ ﺭا ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﻦ. سلامتی و فرج مولا صاحب الزمان صلوات
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • برادری
  • شهدا
  • سخن بزرگان
  • حدیث
  • بهانه
  • مهدویت
  • سیاسی
  • آیه نوشت
  • شهید نوشت
  • مهارت های زندگی
  • داستان نوشت
  • مناسبت
  • عکس نوشت
  • تربیت کودک

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس