از هر دستی بدی از همون دست پس،می گیری
پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد به زمین افتاد و داد کشید: آآی ی ی ی!
صدایی از دور دست آمد: آآی ی ی ی!
پسرک با کنجکاوی فریاد زد: کی هستی؟
پاسخ شنید: کی هستی؟
پسرک خشمگین شد و فریاد زد: ترسو!
باز پاسخ شنید: ترسو!
پسرک با تعجب از پدرش پرسید: چه خبر است؟
پدر لبخندی زد و گفت: پسرم خوب توجه کن… و بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی!
صدا پاسخ داد: تو یک قهرمان هستی!
پسرک باز بیشتر تعجب کرد؛ پدرش توضیح داد: مردم میگویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است هر چیزی که بگویی یا انجام دهی،زندگی عینا به تو جواب میدهد؛
حال ،اگر ما هم به عهد خدا وفا کنیم انعکاس وفاداری خدا را در زندگیمان بی شک حس خواهیم کرد و براستی کیست در وعده راستگوتر از خدا
اين جهان كوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا فعل تو
كان زايد از جان و تنت
همچو فرزندي بگيرد دامنت
پس تو را هر غم كه پيش آيد ز درد
بر كسي تهمت منه، بر خويش گرد
فعل توست اين غصه هاي دم به دم
اين بود معناي قَد جَفٌَ القَلَم!